کد مطلب:134120 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

نفرت و انزجار عمومی در شام
خطابه های آتشین و هیجان انگیزی كه در شام بوسیله امام زین العابدین (ع) و زینب كبری ایراد گردید و مناظر رقت آوری كه از كودكان و فرزندان اسیر حسین (ع) در برابر چشم مردم قرار داشت به زودی توانست خشم و نفرت عمومی را علیه فرزندان معاویه تحریك كرده و عواطف و احساسات اجتماع را بسوی قافله ی اسیران و سالار شهیدان جلب نماید، كاروان اسراء در مدتی كوتاه توانستند آنچنان تمام شرائط را به نفع خود دگرگون سازند كه برای حكومت دمشق كاملا غیر منتظره بود.

ما برای نشان دادن وضع عمومی شام و عكس العمل شدیدی كه آن خطابه ها و مناظر رقت انگیز خاندان اسیر در پایتخت كشور و مركز حكومت آل امیه بوجود آورده بود تنها به نقل مورخین اهل سنت اكتفا می كنیم تا از هرگونه اعمال تعصب به دور باشد.

ابن اثیر مورخ معروف می نویسد:

هنگامی كه سر حسین (ع) را برای یزید به شام بردند از پسر زیاد مسرور گشت و صله و عطای او را افزون ساخت و از عمل او خشنود


گردید، اما زمانی بسیار كوتاه بیشتر نگذشت كه از خشم و غضب مردم و سبب و لعن آنها نسبت به خود آگاه گشت، آنگاه از كشتن حسین اظهار ندامت و پشیمانی نمود (!!!) و می گفت چه خوب بود كه من این رنج و مصیبت را تحمل می كردم و حسین را به خانه خود می خواندم و خواسته های او را اجابت می كردم؟!

این كار هر چند با شئون حكومت و قدرت من سازش نداشت، اما برای رعایت پیغمبر (!!!) و حفظ حق او و خویشاوندی با وی شایسته بود، خداوند پسر مرجانه را لعنت كند زیرا او حسین را مجبور ساخت تا شهادت را به پذیرد، حسین از او خواسته بود كه یا اجازه دهد تا او به بعضی از سرحدات برود و در آنجا زندگی كند و یا آنكه دست او را زنده در دست من بگذارد، اما پسر مرجانه نپذیرفت و او را كشت و با این كار مرا مورد خشم و غضب امت قرار داد و دشمنی با مرا در دلهای مردم كاشت و در نتیجه مرا در نزد خوب و بد مردم منفور ساخت زیرا كشتن حسین در نظر آنان عظیم جلوه كرد. مرا با پسر مرجانه چكار بود خداوند او را لعنت كند و مورد غضب خویش قرار دهد» [1] .

ابن جوزی می نویسد:

«به خدا قسم در بین مردم كسی نبود مگر آنكه برای كشتن حسین به یزید ناسزا می گفت و او را توبیخ كرده و از او فاصله گرفت» [2] .


نامبرده تنفر و انزجار عمومی را از یزید از قول وی اینگونه نقل می كند:

«خداوند فرزند مرجانه را لعنت كند، او بود كه حسین را به كشته شدن مجبور ساخت، حسین از او خواسته بود وی را رها سازد تا به یكی از سرحدات را در پیش گیرد اما عبیداللَّه نپذیرفت، حسین را كشت و در نتیجه تخم دشمنی با من در دلهای مردم خوب و بد كاشت» [3] .


[1] كامل ابن اثير ج 4 صفحه ي 45.

[2] تذكره ابن جوزي صفحه ي 149 و صفحه ي 148.

[3] تذكره ابن جوزي صفحه 149 و صفحه ي 148.